86/5/15
8:14 ص
تولدى دوباره
گفتگویى با یک بانوى تازه مسلمان ژاپنى
مریم حقیقتگو
از آن روز که نام اسلام در گوشم طنینانداز شد و جرقه مسلمان شدن در وجودم زده شد، تولدى دوباره یافتم، تولدى توأم با افتخار حفظ حجاب، حیا و عفت، افتخار برگزیدن یک نام زیبا و یک عنوان زیبا:
و این گونه بود که اسلام آورد؛ خانم طاهره لعلچهگران (چیکاکوناکاتا) 37 ساله از کشور ژاپن که قبلاً مسیحى بوده است، طى یک ملاقات با یک ایرانى که به ژاپن سفر کرده بود و پس از تقاضاى ازدواج از طرف وى، شروع به مطالعه و تحقیق پیرامون اسلام کرد و با 1 سال مطالعه و 4 ماه سکونت در ایران بالاخره دین مبین اسلام را به عنوان آخرین و کاملترین دین انتخاب کرد. آنچه مىخوانید گفتگوى ما با این خواهر تازه مسلمان است:
ـ لطفا براى خوانندگان ما خودتان را معرفى کنید و بگویید چگونه مسلمان شدید؟
طاهره ..... (چیکاکوناکاتا) ژاپنىالاصل که در تاریخ 25/2/1375 مسلمان شدم. من زمانى که در ژاپن زندگى مىکردم، در یک مغازه اتوشویى کار مىکردم. در آنجا با همسرم آشنا شدم و ایشان از من خواست که پس از مسلمان شدنم با وى ازدواج کنم. از او وقت خواستم تا در مورد اسلام تحقیق کنم. حدود 1 سال طول کشید تا با مطالعه کتابهایى که خود ایشان از سفارت ایران در ژاپن برایم تهیه کرد به فلسفه اسلام به طور ابتدایى پى بردم و پس از 4 ماه سفر به ایران دریافتم که اسلام دین کاملى است و آخرین دین است و دقیقا در تاریخ 25 اردیبهشت 1375 مسلمان شدم و با همسرم ازدواج کردم و از همان موقع ساکن ایران شدم و شناسنامه ایرانى گرفتم و از این بابت خیلى خوشحالم.
ـ به نظر شما تفاوت جایگاه زن در اسلام و مسیحیت چیست؟
در اسلام نقش مهمى را به زنان دادهاند. یعنى آنان باید در مسایل مذهبى و سیاسى شرکت کنند اما در مسیحیت فقط روزهاى یکشنبه است که مردم به کلیسا مىروند و مابقى روزها کار خودشان را مىکنند. کارى به سیاست و مذهب و ... ندارند. به عنوان مثال در انقلاب اسلامى ایران، زنان نقش مهمى را داشتند و پس از 19 سال هنوز هم سرد نشدهاند. اما در ژاپن وقتى اتفاقى مىافتد مردم زود سرد مىشوند و بىتفاوتند. مثال دیگر، زنانى که مادر یا همسر شهید هستند و از این بابت افتخار مىکنند. این خیلى مهم است که زنان نقش اصلى را داشته باشند.
ـ آیا نشریات ویژه بانوان در ژاپن چاپ مىشود یا نه؟ بله،
ـ البته این گونه نشریات بیشتر به بافتنى، خیاطى، تزئینات و ... مىپردازند.
ـ پس در مورد مشکلات زنان صحبت نمىشود؟
فکر نمىکنم چنین چیزى در ژاپن باشد.
ـ خانم طاهره، با گذشت یک سال از مسلمان شدن شما، به کدام مکان زیارتى سفر کردهاید؟
من به لبنان و سوریه رفتهام، همچنین به مشهد، قم، حرم حضرت عبدالعظیم، امامزاده داوود، مرقد امام(ره) و شاهچراغ نیز سفر کردهام.
ـ هنگام سفر به این مکانهاى زیارتى و هنگام زیارت چه احساسى داشتید؟
ـ در آن هنگام، اول خدا را شکر کردم که مسلمان شدم و بعد هم عظمت و ابهت هر یک از حرمها، آن قدر در من تأثیر گذاشت که متأثر شدم. به خصوص وقتى به سوریه رفتم همسرم از ظلم و ستمهایى که به امام حسین(ع) و اهل بیتش شد توضیح داد و در لبنان هم آثار حملات وحشیانه رژیم
صهیونیستى را به مسلمانها دیدم. اینها همه بیانگر مظلومیت اسلام است.
در مرقد امام هم به یاد تصاویرى افتادم که در ژاپن از امام خمینى مىدیدم. آن موقع فکر مىکردم حضرت امام فردى اخمو است! اما وقتى تصاویر ایشان را از تلویزیون ایران دیدم و وقتى به مرقد امام وارد شدم، اوج مهربانى را در وجود او یافتم.
ـ براى ما بگویید که آیا مایلید به ژاپن بروید؟
ـ خیر؛ اصلاً دوست ندارم. تازه به اینجا عادت کردهام و دوست دارم براى همیشه در ایران و در کنار همسرم بمانم.
ـ دوست ندارید خانوادهتان را ببینید؟!
ـ نه برایم فرقى نمىکند. اینجا همسرم، مادرشوهرم و همه به من محبت مىکنند. در ژاپن پدرم که فوت کرد، با ازدواج مجدد مادرم، زندگى به من سخت بود و من مجبور شدم در کنار مادربزرگ و خالهام زندگى کنم. آنجا روابط خیلى قوى نیست بنابراین ترجیح مىدهم اینجا بمانم.
ـ شما پیش از اینکه به ایران بیایید چه تصور و چه شناختى از ایران داشتید؟
ـ چون رادیو و تلویزیون آمریکا، ایران را تروریست معرفى کرده بود، بالطبع من هم ایران را تروریست مىدانستم به خصوص بعد از اینکه فیلم بتى محمودى را دیدم؛ اما بعد از آشنایى با همسرم و سفر به ایران دیدم که آنان کاملاً اشتباه مىکنند و از روى خصومتى که با اسلام دارند این حرف را مىزنند. من فیلم بتى محمودى را کاملاً نفى مىکنم و مىدانم که همه اینها به دلیل دشمنى با اسلام مطرح شده است.
ـ رابطه شما با مادرشوهرتان چگونه است؟ در ژاپن این رابطهها در چه سطحى است؟
ـ من در حال حاضر با مادرشوهرم زندگى مىکنم و خیلى راضى هستم. ایشان و پدرشوهرم به راحتى مرا که یک خارجى و غیر مسلمان بودم پذیرفتند و با راهنماییهایشان مرا به سوى اسلام سوق دادند و الآن هم به من خیلى محبت مىکنند. به عنوان مثال مرا مثل دختر خود مىدانند و همه مسایل زندگىشان را با من در میان مىگذارند و من هم همین طور هستم. مشکلاتم را با مادرشوهرم در میان مىگذارم. به نظر من این رابطه خیلى خوب است و باید همه عروسها و مادرشوهرها این رابطهشان را حفظ کنند. البته در ژاپن چنین چیزى نیست. آنجا روابط سرد است.
ـ خانم طاهره، چگونه شد که این نام را براى خود انتخاب کردید؟
ـ اول قرار بود که نام فاطمه را انتخاب کنم اما با آگاهى از مقام حضرت فاطمه(س) دیدم که این نام در خور من نیست چرا که هنوز مقام والاى ایشان را به طور کامل درک نکرده ام.
ـ آیا با گذشت یک سال از مسلمان شدنتان مشکل خاصى دارید؟
ـ از نظر شخصى خیر. الآن کاملاً به این نوع حجاب عادت کردهام و دوست دارم که همواره حجابم را به طور کامل رعایت کنم. به عنوان مثال دستهایم را تا پایین مچ کاملاً بپوشانم و جوراب کلفت بپوشم، چانهام را بپوشانم و از این کار لذت مىبرم؛ لذتى که در زندگىام کسب نکرده بودم. در ماه مبارک رمضان چند روز روزه گرفتم و تنها مشکل شخصىام این است که چون هنوز به زبان فارسى مسلط نشدهام کتابى در مورد اسلام به زبان انگلیسى یا ژاپنى پیدا نکردهام. تعدادى مجله به زبان ژاپنى در مورد اسلام گرفتهام اما برایم کافى نیست و دوست دارم مطالعه خودم را قوىتر کنم. و مشکل دومم این است که چرا با وجود این جامعه اسلامى و خوب در ایران برخى از زنان دانسته و ندانسته حجابشان را کامل رعایت نمىکنند. آنها باید فکر کنند که بسیارى از مردان دلشان نمىخواهد به نامحرم نگاه کنند اما با این وضعى که آنان بیرون مىآیند و دست و پا و موهایشان بیرون است ناخودآگاه چشمان همه به اینها مىافتد و مرتکب گناه مىشوند.
با این یادآورى که خانم طاهره در حال حاضر در کلاسهاى آموزش زبان فارسى شرکت کرده و در کلاس دوم دبستان ویژه خارجیان مشغول تحصیل مىباشد از ایشان به خاطر شرکتشان در این گفتگوى کوتاه سپاسگزارى مىکنیم.
پیام زن-64