سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

86/10/7
12:12 ع

 تازه داماد آلمانی: اسلام به من محبت و عشق آموخت

 نه تنها یک جوان آلمانی، بلکه همه جوانان جهان، مهمان سفره حضرت علی(ع) برای سیر‌آب شدن از معارف کوثر غدیر هستند، تا زلال عشق به خالق و محبت به خلق و بندگی به خدا و آزادی انسان را لاجرعه سر بکشند و معرفت نفس خویش را در مسیر حیات زندگی و گذر عمر از اصلاب و ارحام گذشتگان تا بسیط ارض و از وجود حاضر جسمانی به عروج بقاء روحانی در سرای دیگر درک کنند. 

 اسون ماتزل (sven mutzl) نوزده ساله است و متولد هامبورگ آلمان. موهای بور، پوست روشن و چشمان آبی‌اش از نژاد آریایی خبر می‌‌دهد.دانش‌آموز سال آخر دبیرستان است ولی در عین جوانی تصمیم گرفته با نازنین داودی ازدواج کند. آن‌ها در آلمان با هم آشنا شده‌اند. وقتی از نازنین درباره نحوه این آشنایی می‌‌پرسم می‌‌گوید:(من و اسون علاقه زیادی به مسائل دینی داشتیم. ایشان انجیل را کاملا خوانده بود اما معتقد بود بخش‌هایی از آن کاملا تحریف شده است. او به قرآن علاقمند بود و آن را خوانده بود. می‌‌خواست مسلمان بشود. معتقد بود دین اسلام دین کاملی است(.

از داودی می‌‌پرسم آیا همسر آلمانی‌اش پس از ازدواج با او مسلمان شد که می‌‌گوید:(خیر، ایشان به دین اسلام علاقه داشتند و حتی در ماه مبارک رمضان روزه هم می‌‌گرفتند و نماز می‌‌خواندند ولی هنوز مسلمان نشده بودند. وقتی با او آشنا شدم تشنه اسلام بود. و سپس پاسخگوی پرسش‌های بعدی ما می‌‌شود

 آیا یکی از معیارهای شما برای انتخاب اسون علاقه ایشان به اسلام بوده است؟ نازنین داودی می‌‌گوید:
بله، وقتی فهمیدم به اسلام علاقمند شده‌اند مسجد هامبورگ را به او معرفی ‌‌کردم. وقتی او شهادتین را گفت و به اسلام روی آورد رابطه ما صمیمانه‌تر شد. پس از آن با هم بحث‌های اسلامی و دینی می‌‌کردیم چرا که اسلام باعث پیوند ما بود.
از اسون می‌‌پرسم معیارهای او برای انتخاب همسرش چه بوده است. می‌‌گوید:(قبل از این که مسلمان بشوم با هم توی یک مدرسه درس می‌‌خواندیم و همدیگر را می‌‌شناختیم. 
من خودم به اسلام و تشیع علاقمند بودم. با پدر همسرم به مسجد هامبورگ می‌‌رفتیم. همسرم نازنین وقتی علاقه من را دید به من نماز را‌ آموزش داد. او نماز را به عربی می‌‌خواند و من می‌‌نوشتم. بعد یاد گرفتم خودم نماز بخوانم. اسلام باعث شد پنجره‌های تازه‌ای به روی من گشوده شود. هر وقت سئوال داشتم از نازنین می‌‌‌پرسیدم و او با صبر و حوصله به سئوال‌های دینی‌ام پاسخ می‌‌داد. گاهی از مدرسه تا خانه با هم حرف می‌‌زدیم چون هم مسیر بودیم)
کنجکاوم بدانم (اسون ماتزل) چقدر از قرآن مجید شناخت دارد.
اما پیش از آن که این سئوال را بپرسم انگار می‌‌داند چه در ذهن و دلم می‌‌گذرد که می‌‌گوید:(قرآن را خوانده‌ام و هم‌اکنون در حال خواندن قرآن به زبان آلمانی هستم و یک سری کتاب‌های آموزشی درباره شناخت اسلام دارم که به زبان‌های آلمانی و انگلیسی است. تفسیر قرآن را هم می‌‌خوانم. 
دوست دارم از نکته‌های اسلامی آگاه شوم. در شهر خودمان هامبورگ به کلاس دینی می‌‌روم. در آن جا استادی داریم که آلمانی است و چند سال است مسلمان شده. او در آن جا درباره شناخت قرآن و اسلام با شاگردانش صحبت می‌‌کند و همچنین اگر کسیسئوال یا پرسشی درباره اسلام و قرآن داشته باشد به او پاسخ می‌‌دهد.
به راستی هم اسلام چه دین گران‌بها و ارزشمندی است و قرآن چه سرچشمه پایان ناپذیری است که تشنگان معرفت را آب گوارای الهی می‌‌نوشاند، حتی اگر در هامبورگ آلمان باشند!
از پسر مو بور درباره خانواده‌اش پس از گرویدن او به اسلام می‌‌پرسم که می‌‌گوید:(ابتدا برایشان خیلی سخت بود و عجیب به نظر می‌‌رسید. زیرا هنوز شناختی از اسلام نداشتند.
برایشان شگفت‌آور بود کسی در خانه نماز بخواند یا کارهای این چنینی انجام بدهد. من برای آن‌ها آرام آرام توضیح دادم به طوری که قانع شدند. هر کاری را که انجام می‌‌دادم فلسفه‌اش را هم تا آن جا که می‌‌توانستم برایشان توضیحمی‌‌دادم. آن‌ها را با زیبایی‌‌های اسلام آشنا کردم، حالا خیلی خوب با این مسئله کنار آمده‌اند. 

منبع: مجله خانواده سبز


مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
لوگوی دوستان
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ